علی(ع) ؛ حقیقتی بر گونه اساطیر

محسن اختیاری

علی (ع ) ؛ نامی بس بلند و سترگ كه بزرگتر از آنرا در جهان هستی نمی توان یافت .
 از همان زمان كه دیوار كعبه شكافت و فاطمه بنت اسد را در آغوش خود پناه داد ، نوید تولد مولودی بزرگ را می داد كه هیچ صفتی در عالم هستی توان وصفش بزرگواریش را نداشت .
 همو كه حیدر كرارش می خواندند ، اسدالله اش ، می نامیدند و در عین شجاعت سرور مومنان دنیا ،امیرالمومنین بود ، و حجت خدا .
همو كه سایه كرامتش جن و انس را مستفیض میكند كه " به ماسوی فكندی همه سایه هما را " . ودر عین كرامت و رحمت پشت پهلوانان نامی عرب همچون عمربن عبدود را بر خاك می ساید كه نبی خدا (ص) در وصفش ، ضربت علی (ع) در خندق را برتر از عبادت جن و انس می خواند كه " ضربت علی فی الیوم الخندق افضل من عبادت الثقلین " .
 بزرگ مردی كه لباس رزمش پشت نداشت كه هیچگاه پشت به دشمن نمی كرد و صاحب مقام " لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار " همو كه یتیمان كوفه هر شب انتظارش را می كشیدند كه با انبانی از نان و خرما به سراغشان می رفت و همبازیشان می شد.
 اگر چه ناشناسی بود كه یتیمان و بی پناهان هم نمی دانستند كه او همان خلیفه مسلمین است ؛ ولی باهمه عظمت و بزرگواری در اوج مظلومیت و نامردمی گروهی نادان ، درد دلهایش را نیمه های شب با چاه در میان می گذاشت .
اما این روزها و شب ها ، ایام عزاست ؛ ایام شكافته شدن فرق همان حقیقت بزرگ است ، كه با شمشیر پلیدی نامردی كه پرده جهالت بر چشمانش تیرگی افكنده بود ، محراب مسجد كوفه را به خون مباركش رنگین ساخت .
 آری ؛ این جهان تاب تحمل عظمتش را نداشت ؛ ویتیمان كوفه همچنان در انتظار......... دیشب سر مهربان نخلی خم شد در كیسه بجای نان و خرما غم شد در كنج خرابه كودكی شیون كرد همبازی كودك یتیمی كم شد .

یزدفردا

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا